قصه از جایی شروع میشه که بوو متوجه خیانت دوست پسرش با دختری به اسم ویتینی میشه و تصمیم میگیره اونو ترک کنه ؛ ویتینی یه دختر بیمار روانی که توسط برادر بیمار تر از خودش به اسم تون محافظت و مراقبت میشه ، تون برای اینکه فکر میکنه بوو مانع خوشبختی خواهرشه تصمیم میگیره با نقشه وارد زندگی اون بشه و بتونه به یه طریقی زندگی اونو منحرف کنه ، بوو که با قلبی شکسته برمیگرده تایلند یه شب میره کلوب شبانه که از قضا اونجا درگیر یه باند مواد فروش میشه که توسط تون نجات پیدا میکنه اما تون با دروغی که به پدر بوو میگه ، پدرش اونو مجبور میکنه که با تون ازدواج کنه و
نلی موویز
درباره این سایت